این شهر همه چیز دارد. دود، ترافیک، شلوغی، دعوا، محبت، خیانت، جوانمردی، رفاقت، دشمنی… همه چیز. اما یک آیینه کم دارد. یک آینه به وسعت آسمان. اصلا تهران آسمان نمیخواهد، آینه می خواهد. باید بالای سر مردم آینه ای بزرگ باشد که به محض بالا بردن سرت، همه زشتی هایش به چشمت بیاید.
از بالا که نگاه میکنی همه ی شهر معلوم است، اما از این پایین که به بالا نگاه می کنی هیچ چیزی برای دیدن نمانده است. حالا که آسمانی برایمان نمانده، همان بهتر که به جایش آینه ای باشد تا لا اقل گه گاهی خودمان را ببینیم.