آخر چه بود حاصل اشک و دعای من؟
شاید نمیرسد به خدا هم صدای من
بنشین که تا سحر به می و بوسه بگذرد
از هیچ کس نترس، گناهش به پای من
عدلش کجا و سابقهی رحمتش کجا؟
فرق است از خدای شما تا خدای من
وقتی تو نیستی چه بهشتی؟ چه دوزخی؟
فرقی نمیکند که چه باشد سزای من
اینقدر کاش لاف رفاقت نمیزدی
ای بیوفای بیخبر از دردهای من
حالا تو در غروری و من غرق التماس
یک روز میرسد که تو باشی به جای من
از کتاب « از تو چه پنهان »
مجید ترکابادی
