ما کنج دل به روضهٔ رضوان نمیدهیم این گوشه را به ملک سلیمان نمیدهیم بیپرده عیبهای خود اظهار میکنیم فرصت به عیب جویی یاران نمیدهیم صائب
هر کدام از ما مرکز دایره هایی هستیم که در محدوده مان دوستان زیادی قرار میگیرند. بعضی ها در دایره هایی با شعاع کمتر قرار میگیرند و طبیعتا به ما نزدیکترند. بعضی ها هم دورترند. نه آنقدر دور که غریبه حسابشان کنیم، نه آنقدر نزدیک که رفیق بدانیمشان. دوستانمان هستند.
اما بعضی ها همین نزدیکی هستند. همین کنار. سرت را که کج کنی شانه هاشان پیدا میشود. همیشه هستند. تو را میدانند. برای اینها باید آنقدر رو بازی کرد که پیششان هیچ چیز پنهانی باقی نماند. هر عیبی هست، هر خطایی هست… هرچه هست را میگویی که بدانند. ساده ترین اتفاقی که خوشحالت کند برای آنها خوشحال کننده است و ساده ترین اتفاقی که دلخورت کند باعث دلخوری آنها میشود. آیینه اند. ظاهر و باطن. اینها رفیق اند. باید قدر رفیق را دانست؛ رفیق باید قدرت را بداند. یا رفیق من لا رفیق له.