لگدمال کن

توسط

لگد مال کن، چوب بزن، ریش ریش کن، دار بزن… صدام در نمیاد جان عزیزت. حسابشو داری چند ساله گره خوردتم؟ فکر نکن بی خبرم از اینکه چندبار از دلت گذشته که این دفعه یه طوری ما رو بندازی دور که دیگه پیدامون نشه، نشده. روزگاره. چشم دیدنمون رو نداری اما گره خوردتم، ریش ریشتم، جور و ناجور وصلتم. حالا به چشمت نمیایم،اما اونقده خاک پاتو میخورم که بشم خاک زیر پات. بعد به چشمت میام. بابا مردم دعا دعا می کنن ما رو قاب کنن آویزون کنن شاه نشین خونه شون حالا داریم زیر پات لگد میخوریم. خاک خور هستیم اما خاک خور شماییم. سر ساله، دار بزن، چوب بزن گرد و غبار بره از تار و پودم. همونم که بودم. قدیمی تر بهتر. حالا به چشمت نمیام بس که زیر پاهات خاک خوردم. یادت رفته منو با چشمات قاب می گرفتی. یکی پیدا بشه خنده ات رو بکنه اخم، اخمت رو بغض، بغضت رو اشک، تازه به چشمت میام. یادت میاد همه چی. حالا سال به سال رد میشی از ما و لگد میکنی و رنگارنگمون به چشمت نمیاد. چشمت به زرق و برق ابریشمی بقیه است. دروغن جان تو. سال که هیچی، سر ماه نشده خار میشن به پات. دلت تنگم میشه. بابا من قاب بودم به دیوار شاه نشین مردم، الان شدم خاک پات. حالا نمی فهمی.

ممکن است بپسندید

دیدگاه خود را بنویسید ...

آدرس ایمیل شما منتشر نمیشود.