در خیابان ناگهان نگاهت گیر میکند به نگاه کسی. بعد سرت را می اندازی پایین یا سمت دیگری را نگاه میکنی.

یک نگاه

توسط

در خیابان ناگهان نگاهت گیر میکند به نگاه کسی. بعد سرت را می اندازی پایین یا سمت دیگری را نگاه میکنی. اما همان موقع حسی مثل خوره به جانت می افتد که دوباره نگاهش کنی. پس دوباره نگاه می کنی و می بینی که او هم دوباره نگاهت میکند. فکر میکنی که میشناسیش. یا اینکه قبلا جایی او را دیده ای. انگار او هم همین احساس را دارد. حس میکند که میشناسدت. که انگار قبلا جایی تو را دیده است. پس دوباره با تردید نگاهش میکنی. اگر جراتش را داشته باشی لبخند می زنی و اگر نه می روی و پشت سرت را هم نگاه نمی کنی. اما دلت هنوز گیر نگاهش مانده. دلش هنوز گیر نگاهت مانده و دیگر هر دو رفته اید.

ممکن است بپسندید

دیدگاه خود را بنویسید ...

آدرس ایمیل شما منتشر نمیشود.