مجید ترکابادی

شعرها و گاه‌نوشته‌هایم

  • خانه
  • غزلهایم
  • عکسهایم
  • حال نوشت
  • بیت نوشت
در کوچه های حومه , عکسهایم

اسمش مریم بود

یک بطری آب معدنی خریده بودم و نشسته بودم وسط کوچه، رو به روی خانه ای که از بقیه...
نویسنده توسطمجید ترکابادی
0
905
در کوچه های حومه , عکسهایم

شال بنفش خواهر

یک دفعه یاد خواهرم افتادم. وقتی دخترک گفت: ((صبر کن داداشم بیاد باهم عکس بگیریم)) و بعد صدا زد...
نویسنده توسطمجید ترکابادی
0
940
غزلهایم

عشق پنهانی من پشت سؤالی الکی

چشم بستم که شدم غرق خیالی الکی قصه ی عاشقی و شوق وصالی الکی فرض کردم که تو هم...
نویسنده توسطمجید ترکابادی
0
2730
در کوچه های حومه

مراتب فقر

همه بچه ها داشتند بازی می کردند. مریم, هم همراهشان بود و هم نبود. لبخند میزد و با خنده...
نویسنده توسطمجید ترکابادی
0
1179
غزلهایم

نفهمیدی پریشانم؟ از این چشمان پژمرده

نفهمیدی پریشانم از این چشمان پژمرده ؟ ازاین شعری که حرفش را میان بغض ها خورده دلم می خواست...
نویسنده توسطمجید ترکابادی
0
2715
در کوچه های حومه , عکسهایم

آن طرف در

یک دیوار کاه گلی چند متری خانه را از کوچه جدا می کرد. آن طرف دیوار هم سقف زیادی...
نویسنده توسطمجید ترکابادی
0
1043

راهبری نوشته‌ها

1 2 3

مجید ترکابادی

img
شعرها و نوشته‌ها و عکس‌ها و حال و هوایم را با شما اینجا به اشتراک می‌گذارم. «از تو چه پنهان» این اسم کتابم بود.

اینستاگرام من

Follow on Instagram

درباره من

من یعنی « مجید ترکابادی » جوانکی هستم که گاهی عکس می‌گیرم و گاهی چیزی می‌نویسم. ارشد مدیریت تکنولوژی خوانده‌ام در دانشگاه تهران و چند سالی است در کار و بار دیجیتال مارکتینگ هستم. یک مجموعه غزل به نام « از تو چه پنهان » مرتکب شده‌ام که انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانده. در شبکه‌های اجتماعی دنبالم کنید، فرار نمی‌کنم.
همه‎ی نوشته‎های این سایت متعلق به نویسنده است